نقش شرکتهای دانشبنیان در محرومیت زدایی و تحقق عدالت
به رسم مالوف، دهه فجر، فرصتی مغتنم برای مروز و ارزیابی دستاوردها و میزان موفقیت در تحقق گفتمان انقلاب اسلامی است؛ اینکه در تحقق کدام آرمانها بیشترین دستاورد را داشتهایم و در کدامیک نیازمند تلاشی مضاعف هستیم.
به گزارش مرکز ارتباطات و اطلاعرسانی معاونت علمی، فناوری و اقتصاد دانشبنیان ریاست جمهوری، تحقق عدالت از آرمانهای بزرگ انقلاب اسلامی است که مقام معظم رهبری در پیامی که هفتم خرداد 1399 به مناسبت آغاز به کار مجلس یازدهم داشتند بر ضرورت توجه بیش از پیش به آن تاکید فرمودند.
معاونت علمی، فناوری و اقتصاد دانشبنیان ریاست جمهوری نیز در دوره جدید فعالیت خود، توجه به عدالت و محرومیت زدایی را به عنوان یکی از رویکردهای اصلی خود مورد توجه ویژه قرار داشته است.
در آستانه چهل و پنج سالگی انقلاب اسلامی در گفتوگو با رضا اسدی فرد، معاون توسعه شرکتهای دانشبنیان ریاستجمهوری معاونت علمی، فناوری و اقتصاد دانشبنیان ریاستجمهور از او درباره ماموریتها و برنامههایی معاونت علمی در راستای تحقق محرومیت زدایی و عدالت پرسیدیم که ما حصل آن از نظرتان میگذرد:
معاونت علمی در کدام ماموریتها و پروژهها توانسته آرمان عدالت را پیش ببرد؟
بیتردید، تکتک مردم باید از برنامههایی که در کشور صورت میگیرد، بهرهمند شوند اما با این حال همه معترف هستیم که به دلایل زیادی که بعضی از آنها هم اجتنابناپذیر است، همه مردم به یک اندازه از منابع کشور برخوردار نیستند؛ طبیعتا شهروندان در شهرهای بزرگ نسبت به شهروندان شهرهای کوچکتر یا حتی جامعه روستایی برخورداری بیشتری از امکانات دارند؛ البته گاهی توزیع متوازن این امکانات به لحاظ مقیاس جمعیتی عملا امکانپذیر نیست؛ برای مثال، احداث یک بیمارستان مجهز در یک روستا، چندان منطقی نیست چون مشتری چندانی ندارد، با این حال، باید همواره این توزیع عادلانه امکانات و برخورداریها را در کشور مدنظر داشتهباشیم.
این مساله، طبیعتا دغدغه ما در معاونت علمی و به تبع در معاونت توسعه شرکتهای دانشبنیان هم هست که در حمایتهایی که از شرکتهای دانشبنیان انجام میدهیم به بازگشت این منابع به بخش های کمتر برخوردار کشور هم توجه داشته باشیم. از این رو، توزیع متوزان امکانات در زیست بوم فناوری را به عنوان یک صورت مساله روی میز گذاشتیم و به یکسری برنامه رسیدیم که اولین آن همین برنامه و نمایشگاه آبادیران است، با این دید که شرکتهایی در این نمایشگاه شرکت کنند که به نحوی بتوانند در زنجیره ارزش خودشان، مناطق کمتر برخوردار را درگیر کنند.
در این فضا، چند صورت مساله پیش میآمد، نخست پای کار آمدن شرکتهای دانشبنیانی که میتوانند مسالهای را از بخشهای محروم جامعه حلکنند. برای مثال، در بعضی از مناطق کشور با کمبود آب شرب مواجه هستیم. در این فضا، شرکتهای دانشبنیان میتوانند تصفیه این آبهای ناسالم را انجامدهند. برخی از مناطق بعضا از اساس با کم آبی مواجه هستند و شرکتهای دانشبنیان میتوانند با شیرینسازی آب دریا و انتقال آن به مناطق محروم این معضل را حل کنند؛ پروژه چاههای فوق عمیق در سیستان و بلوچستان یا پروژه بزرگ شیرینسازی جهاد آبرسانی در وزارت نیرو از جمله این اقدامات است.
هدف ما این است که شرکتهای دانشبنیان بیایند و مسائل بخشهای محروم جامعه را در دستور کار خود قرار دهند، اینجا طبیعتا نقش یک کارفرما که کار تامین مالی را انجام دهد، برجسته میشود. در این فضا، نهادهای زیادی داریم که در سطح ملی این رسالت را دارند؛ مثل بنیاد مستضعفان، کمیته امداد، ستاد اجرایی فرمان امام (ره)، قرارگاه محرومیت زدایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، بنیاد 15 خرداد، بنیاد مسکن انقلاب اسلامی و ... ما در معاونت توسعه شرکتهای دانشبنیان سراغ همه اینها رفتیم و خوشبختانه همکاری خوبی کردند و نمایشگاه آبادیران شکلگرفت. در ادامه، با دستور دکتر دهقانی این دغدغه تحت عنوان «برنامه ملی آبادیران» پیشرفت و برای آن یک دبیرخانه دائمی شکلگرفت که برگزاری نمایشگاهی سالانه از فناوریها و محصولات دانشبنیان با محور محرومیت زدایی تنهایکی از فعالیتهای آن خواهد بود.
تولید محصولات دانشبنیان متناسب با نیاز هر منطقه طبیعتا میزان اشتغال را در شهرستانهای کوچک تر و مناطق روستایی افزایش داده و روی محصولاتی که تولید میکنند، با بسته بندی و فرآوری بهتر ارزش افزوده بیشتری ایجاد میکند و نهایتا ثروت و درآمدی که ایجاد میشود به خود آن مناطق خواهد رسید. اگر این مهم محقق شود ساکنین این مناطق دیگر درگیر مهاجرت به شهرها و حاشیه نشینی و ... نمی شوند و همان جایی که هستند احساس رضایت و مطلوبیت میکنند.
این ایده نخستین بار در کدام منطقه از کشور کلید خورد؟
استفاده از محصولات شرکتهای دانشبنیان برای توانمندسازی مناطق کمتر برخوردار نخستین بار در شهرستان بیرجند برای محصول زرشک انجام شد و طی آن، مرکز بزرگ فرآوری زرشک احداث شد. در این مرکز، کار شست و شو و دان کردن زرشک را از طریق ماشین آلاتی که شرکتهای دانشبنیان همان استان ساخته بودند، تسهیل شد.
همین کار در مورد زعفران هم انجام شد. چیدن و جدا کردن گل زعفران کاری زمان بر است و خیلی وقت ها به دلیل اینکه نیروی انسانی به تعداد کافی وجود ندارد، پیشبرد آن با مشکل مواجه میشود. در این فضا، یکی از شرکت های دانش بنیان موفق به تولید دستگاهی شده است که با پردازش تصویر و هوش مصنوعی می تواند این جداسازی را با دستگاه انجام دهد که نسبت به روش دستی هم زحمت کمتری دارد و هم بهداشتی تر است.
همین مساله در مورد پرورش آبزیان، میگو و جلبک هم قابل انجام است و در مقیاس محدود انجام شدهاست. واقعیت این است که بعضی از شرکت های دانش بنیان محصولاتی تولید می کنند که مواد اولیه اینها را می توان در مناطق محروم تولید کرد؛ برای مثال ما بیش از 10 شرکت دانش بنیان داریم که ماده اولیه آنها نوعی جلبک است ما این امکان را داریم که در شهرهای ساحلی و در کنار دریا این جلبکهای ماکرو یا میکرو را در استخرها یا در خود دریا پرورش دهیم و مشتری آنها شرکتهای دانشبنیان باشند با این کار هم اقتصاد آن مناطق رونق میگیرد و هم مواد اولیه شرکتهای دانشبنیان را در داخل تامین کردهایم و آنها میتوانند با فرآوری و تبدیل این جلبکها به مکملهای غذایی و محصولات آرایشی و بهداشتی، ارزشی چندین برابری ایجاد کنند. این هم الگویی از کار است که ما آن را در قالب برنامه ملی آبادیران در دستور کار داریم.
غیر از این ما در کارهای خودمان واقعا این دغدغه را داریم که دسترسی شرکتهای دانشبنیان به خدمات خودمان را تا حد ممکن راحت تر کنیم یعنی اگر یک خدمتی را یک شرکت محلی در یک شهرستان میتواند برآورده کند، حمایتهای لازم از همان شرکت صورت بگیرد و بتوانند از برنامههای ما استفاده کنند.
اینها اقداماتی است که در مجموعه معاونت توسعه شرکتهای دانشبنیان و به طور کلی معاونت علمی در حال پیگیری است که تا حد امکان دسترسی مناطق کمتر برخوردار به برنامهها بیشتر شود، البته باید اعتراف کنیم که ما یک عقب ماندگی تاریخی در این زمینه داریم یعنی همانگونه که در هر موضوعی آمار میگیریم 50 درصد تهران و 50 درصد دیگر شهرها است متاسفانه در مورد شرکتهای دانشبنیان هم این امر وجود دارد و 50 درصد شرکتهای ما در تهران مستقر هستند ولی با این حال، این نیت، عزم و برنامه ریزی در معاونت علمی و معاونت توسعه شرکتهای دانشبنیان وجود دارد تا بتوانیم در حد ممکن این توزیع نامتوزان را تعدیل کرده و بتوزیع بهتری را از امکانات و برنامه ها داشته باشیم.
مسالهسنجی و نیاز سنجی مناطق توسط چه بخشی از زیست بوم صورت میگیرد؟
برای مساله سنجی راهکار دیگری را پیدا کردهایم و آن استفاده از گروههای جهادی و مجموعههای مردمنهاد است. چندین هزار گروه مردمی و جهادی در سراسر کشور وجود دارد که میتوانند با ما برای رفع محرومیت و توانمندسازی این مناطق در برنامه آبادیران همکاری کنند.
همچنین، ما یکسری کارگزاران محلی برای دیگر برنامه هایمان در شهرستانها داریم که به ما در پیادهسازی برنامه هایمان کمک میکند. بنابراین، در نیاز سنجی مناطق با دو گروه تعامل داریم؛ گروه اول از نظر تعداد زیاد هستند ولی سنخ کارشان با ما متفاوت است و گروه دوم، گروه کوچک تری هستند اما با ادبیات ما و نوع کار ما آشناتر هستند ولی در هر صورت هر دو میتوانند در مساله و نیاز سنجی به ما کمک کرده و ما را یاری کنند.
یکی از مسائلی که معمولا در همه بخشها با آن مواجه هستیم، عدم استمرار سیاستها است، بدین معنا که وقتی در دورههای گوناگون، گفتمانهای مختلف بر سر کار میآیند، روند برنامهها و سیاستها متاثر از گفتمان مسلط، تند یا کند میشود، یکی از دوگانهها در سپهر سیاسی جامعه ما، دوگانه توسعه و عدالت است تا آنجا که در دورههای مختلف یکی از این دو بر دیگری پیشی میگیرد. در این فضا، معاونت علمی برای رهاندن برنامه آبادیران و برش استانی از این آسیب چه برنامهای دارد؛ در واقع، چطور می توان به این نقطه تعادل رسید که در این برنامه توامان توسعه و عدالت محل نظر و توجه باشد تا در صورت تغییر گفتمانی این برنامه مستمر بماند؟
همانطور که اشاره کردید، تغییرات گفتمانی در جامعه ما سیاستها را تحت تاثیر قرار میدهد که البته خاص جامعه ما هم نیست اما با این حال کاری که برای تداوم سیاستی باید انجام داد؛ نخست نهادسازی است و ما این کار را با مصوب کردن برنامه ملی آبادیران در معاونت انجام دادیم و در این راستا، برای آن دبیرخانه تعریف کردیم که می تواند تا حد زیادی پایداری آن را تثبیت کند.
دوم این که نهادهای زیادی در کشور، این مساله را پیگیری میکنند ولی شاید رویکرد فناوری و نوآوری که معاونت علمی برای حل این امر دارد، مساله آنها نباشد. ما سعی کردیم، در برنامههای آنها مساله فناوری و نوآوری را وارد کنیم و به قطاری که راه انداختهاند، محتوای فناورانه و نوآورانه بار کنیم تا ارزش آفرینی بیشتری اتفاق بیوفتد.
مساله سوم، مردمیسازی است. یکی از راههای پایدارکردن یک برنامه، مردمیسازی آن است، بدین معنا که برای پیشبرد کار، خود مردم را درگیر کنیم؛ مثلا اگر قرار است، پروژهای به صورت عامالمنفعه اجرا شود از تمام شرکتهای دانشبنیان دعوت به همکاری شود.
اینها بحثهایی است که می توانند کمک کننده باشد و می کوشیم تا آنها را در برنامهها توسعه دهیم.
کرمان، یزد، آذربایجان شرقی، مرکزی و زنجان استانهایی هستند که در طرح برش استانی قرار گرفتهاند، میزان بودجهای که به هر یک از این استانها داده شد، چقدر است؟
سهم بودجه یک حالت مشروط دارد و خیلی اهمیت دارد که خود استان چقدر فعال بوده و از ظرفیتهای محلی اش استفاده کرده باشد؛ یعنی حداقل 50 درصد منابع باید از سمت استان تامین شود، حال چه از طریق اعتبار مالیاتی بنگاههای بزرگ استان و چه از طریق منابع بودجهای که استانداری و نهادهای استانی دارند و معاونت نهایتا 50 درصد مشارکت میکند. با این حال، تقریبا برای این استانها، در مجموع منابع معاونت و منابع استان عددی بین 1 تا 2 همت پیش بینی شده است.
چه استانهایی قرار است به این طرح اضافه شوند؟
هر استانی که نهادهای استانی آن به شکل فعال پای کار بیایند، طبیعتا میتوانند در فهرست بعدی اضافه شوند، بخش مهمی از تامین منابع و همراهی در اجرا و بسیج کردن ظرفیتهای محلی و منطقهای استانی طبیعتا کار معاونت نیست. معاونت علمی شعبه استانی ندارد، ولی در شرایط مساوی، برای ما خیلی اهمیت دارد، استانهای کمتر برخودار در فهرست بعدی قرار بگیرند.
معمولا استانهای کمتر برخوردار، سازوکارهای ضعیفتری هم دارند و در بهره مندی از ظرفیتها و فعال کردن آنها از توانمندی کافی بهرهمند نیستند، در طرح برش استانی چطور میتوانیم نگاه محرومیت زدایی را تزریق کنیم؟
مساله آبادیران، محرومیت زدایی و توانمندسازی است اما مساله محوری ما در برش استانی اقتصاد دانش بنیان و توسعه استان است و در نتیجه آن، عدالت محقق میشود؛ بنابراین، وقتی بتوانیم در استانی کارهای بزرگی از نظر اقتصاد دانشبنیان انجام دهیم، عدالت هم محقق میشود؛ مثلا در استان کرمان با هوشمند سازی معادن و ارزش آفرینی میتوانیم خام فروشی را کمتر کنیم؛ بنابراین، استانهایی که از ظرفیت و منابع لازم برای عملیاتی کردن اقتصاد دانشبنیان برخوردار هستند، در اولویت ما قرار دارند.
بعد از موضوع عدالت، اولویت ما در زیست بوم فناوری و نوآوری چه باید باشد؟
مهم ترین موضوع این است که ما به عنوان معاونت علمی، کمک کنیم اقتصاد کشور بزرگ تر شود، کشوری که بیش از یک میلیون 600 هزار کیلومتر وسعت دارد و از چهارمین منابع گازی و 80 نوع ماده معدنی برخوردار است، باید اقتصاد بزرگتری داشتهباشد. بزرگشدن اقتصاد یک کشور با روشهای سنتی جواب نمیدهد و اگر هم بدهد نتایج پایداری نخواهدداشت. طبیعتا ما باید به سمت ارزشآفرینی از این منابع طبیعی و خدادادی و ظرفیتهای سرزمینی مان برویم چه به لحاظ ژئوپلتیکی چه به لحاظ ظرفیت دریاها، معادن و منابع نفتی و ... در این فضا، مهمترین کار معاونت علمی باید استفاده بهرهورتر از این ظرفیتها باشد تا در نتیجه آن، اقتصاد بزرگتر با ارزش افزوده بیشتری داشته باشیم و به جای خام فروشی، منابع را به کالاها با ارزش افزوده بالاتری تبدیل و عرضه کنیم تا نهایتا اقتصاد صادرات گرا داشتهباشیم.
وقتی اقتصاد بزرگتر شود، توسعه زیرساختها تسهیل شده، دسترسیها بیشتر می شود و آنها که در مناظق دور تر هستند هم می توانند دسترسی راحتی تری به امکانات و فرصتها داشته باشند لازمه این امر داشتن یک اقتصاد پویا است.
چقدر میتوان به این مهم امید داشت که از اقتصاد نفتی به سمت اقتصاد دانشبنیان حرکت کنیم؟
باید بتوانیم! مساله خواستن نیست ما راه دیگری جز این نداریم و قطعا از این ظرفیت برخوردار هستیم.
الان کجای راه هستیم؟
در بعضی از حوزهها ظرفیتهای خیلی خوبی داریم، مثلا در صنایع دارویی، ماشین سازی، فناوری اطلاعات و ارتباطات و الکترونیک و طبیعتا همه اینها باید در اختیار صنایع اولویتدار کشور مثل نفت، گاز و پتروشیمی قرار گیرد و برای آن ارزش آفرینی کند.
ارسال به دوستان