شمایل باشکوه ریشههای ارزشآفرین
یادداشتی از پرویزکرمی:
دیگر وقت آن رسیدهاست که با اتکا به زیست بوم نوآوری و خلاق، فرهنگمان بیشتر معرفی کنیم. بنا بر آنچه که پژوهشگران به آن رسیدهاند، زیست بوم، بر فرهنگ تاثیرگذار است و آن را دستخوش تغییر قرار میدهد. فرهنگ نیز، بر جامعه و مناسبات آن، موثر است. آنگاه که جامعه، فرهنگ را پذیرا باشد، شخصیت افراد آن جامعه نیز ارتقا خواهد یافت. در نتیجه، رفتاری مبتنی بر فرهنگ و در راستای آنچه که جامعه میپذیرد، مشاهده خواهد شد.
خب، حالا که ما سال هاست در حال تغییر بخشی از زیستبوم کشور هستیم و تلاش میکنیم که بهره مندی از منابع مان را از زیرزمین به روی زمین و آدمهایش بیاوریم، باید شاهد تغییرات گسترده فرهنگی و رویه رو به رشد آن باشیم. گر چه فرهنگی غنی ما، دارای ریشههای کهن و تنومندی است و مدد گرفتن از این داشتهها، ما را ثروتمندتر و سربلندتر میکند، با این حال، تغییرات تاریخی، چالشهایی را پیش رویمان قرار داده است که به جز ایجاد تغییرات امروزی، راه دیگری نمیماند.
این واقعیت را قبول داریم که دنیا عوض شدهاست. در آستانه انقلاب صنعتی چهارم هستیم. اینترنت اشیاء و متاورس و امثال آن، دارد آرام آرام در زندگی مان تاثیر میگذارد. سرعت انتقال اطلاعات، سرسام آورتر از دیروز شدهاست. نوآوری و فناوری، هژمون و استیلای خود را در همه شئون زندگی بشر، گستردهاست. شبکههای اجتماعی، افکار عمومی و ذهن جوامع را هدایت میکنند. همه چیز در حال دگرگونی مدام است. ماده مذاب ارتباطات، دائما در حال پیش روی و دگردیسی و تغییر شکل زندگی انسانها است.
پس در چنین شرایطی، خلق یک زیستبوم تازه، همچون نان شب برای جامعه ما ضروری است. زیست بومی که اینک در کشورمان حلول کردهاست و در حال رخ نمایی ست، بر خلاقیتها و نوآوریها دست گذاشته است. فناوریها را به خدمت میگیرد و از آن محصولی تازه به بیرون میدهد چالشها و موانع را رفع میکند و هوایی تازه به جامعه میدماند.
با این حال، زیست بوم فناوری و نوآوری با همه عظمت و قدرت اش، جزئی از کل جامعه محسوب میشود. زیست بومهای دیگری نیز وجود دارند که بدون یاری و حمایت و حضور آنان، این زیستبوم، پایش خواهد لنگید. نوآوریها و در صدر آن؛ نوآوریهای اجتماعی و عمومی، اگر در یک قالب سیستمی قرار نگیرند، به مرور زمان، سرخوردگی و خستگی به همراه خواهند آورد. این واقعیت ماجراست. زیستبوم نوآوری و خلاقیت، دشمن شماره یک اقتصاد نفتی و خام خواری است. اگر صادرات نفت خاممان را با افتخار دو برابر یا چندبرابر قبل اعلام کنیم اما دستاوردهای فناورانه پتروشیمی مان افزایشی نداشته باشد، قافیه را باخته ایم. اگر تولید خودروی داخلی مان افزایش چندبرابری داشته باشد اما در آن رسوخ فناوری و نوآوری شکل نگرفته باشد و صاحب ارزش آفرینی نباشیم، با یک آسیب بزرگ ملی مواجه خواهیم شد. اگر شبکههای اجتماعی مان روز به روز شلوغتر شود اما دستاوردهای جوانان خلاق مان همراه با آن، به میدان نیاید و دیده نشود، دچار اضمحلال و سقوط خواهیم شد.
بله، واقعیت ماجرا همین است؛ اگر سیستم و نگرش مبتنی بر آن، در جامعه ما شکل نگیرد، کارمان تمام است. البته که در موارد مختلف، نشان دادهایم که این نگرش سیستمی وجود دارد در جامعه ما. تنها نکته مورد بحث، پایداری این نگرش در مواقع مختلف است. به عنوان مثال در دوران کرونا، شاهد بودیم که دستگاهها با به میدان آوردن شرکتهای دانشبنیان و بها دادن به داشته هایشان، در کنار استمرار و ایثارگری کادر درمان توانستند مقابلهای جانانه با این ویروس منحوس داشته باشند و درسهایی بزرگ و ماندگار را در دفتر تاریخ این مرز و بوم به ثبت برسانند. در مباحث دفاعی نیز، اوضاع از همین قرار بود. در مواجهه با تحریمهای ظالمانه نیز. اما در برخی بخشها و رشتهها، متاسفانه این اتفاق نیفتاده است. مثلا در بخش صنایع خلاق و اقتصاد فرهنگی، من دائما دچار غصه میشوم. وقتی میبینم این همه توانایی عظیم در کشور ما وجود دارد اما کمتر از آن استفاده میشود، دلگیر میشوم. این بخش بدون همراهی و هماهنگی بخشهای دیگر از دولت و مجلس گرفته تا تک تک افراد جامعه در همه جای این سرزمین، نمیتواند حرفاش را به کرسی بنشاند و به نقطه مطلوب برسد.
با اینکه یکی دو سال از ابلاغ سند توسعه ملی صنایع فرهنگی و نرم گذشته است، من به شخصه، کمتر شاهد همراهی و همسویی همه ارگانها برای به ثمر نشاندن منویات آن هستم. خوشبختانه چند ماهی است که قانون جهش تولید دانش بنیان توسط مجلس تصویب و از سوی دولت مردمی، ابلاغ شده است اما باز هم نگرانم. این نگرانی هم، باز از همان ضعف نگرش سیستمی نشأت میگیرد.
همین ماجرای سیلهای اخیر، خودش شاهدی بر نگرانیهای امروز من است. اگر سیستم، در همه ارکان کشور نسبت به زیست بوم فناوری و نوآوری وجود نداشته باشد، توأمان با خشکسالی و سیل روبه رو خواهیم شد که حاصلاشخدای ناکرده، خرابی و ویرانی است. با داشتن تعداد بالایی از دانش آموزان در کشور، ما در آینده نزدیک با نسلی روبه رو خواهیم بود که هوشیارتر و آگاه تر، پا به عرصه عمومی خواهد گذاشت. این هوشیاری و آگاهی نیز از سوی خود ما و با در اختیار گذاشتن شبکههای اجتماعی و نوآوریهای ارتباطی و صنعتی و خدماتی به وجود آمده است. نسل دانشگاهی ما، با سرعت برق، راه خود را در ایجاد کسب و کارهای جدید و تازه باز میکنند و به جلو میروند. عموم مردم، روز به روز با تازههای ایران و جهان آشنا میشوند و توقعات شان نیز بالا و بالاتر میرود.
اگر در چنین شرایطی، به عنوان مثال بخش خودرو یا بخش دارو یا پتروشیمی ما، با این زیستبوم همراه نباشد، درون خود، دچار خشکسالی میشود. از آن سو هم، حجم بالا آدمهای انگیزه مند و جویای نوآوری، دچار سرخوردگی میشوند و با تلنبار شدن خواسته هایشان، سیلی از ناامیدی و بیانگیزگی را شکل میبخشند. مهاجرتهای پرشمار، تولید ثروت از راههای دلالی و آسیب زا، رونق قاچاق و بسیاری موارد دیگر از این دست را باید در آینده شاهد باشیم و تنها، باید تخریب جامعه مان را به نظاره بنشینیم و کاری هم از دست مان بر نخواهد آمد.
کمک به تقویت زیستبوم صنایع خلاق و نوآوری به عنوان مکمل و مددرسان زیست بوم اقتصاد دانشبنیان، در همان راستای شکل دادن سیستم در جامعه خواهد بود. بخش صنعت و خدمات عمومی نیز، میباید که این زیستبوم را از آن خود بدانند و در شکوفایی و ثمربخشیاش، دارای سهم باشند. این نگرش سیستمی نیز، نه فقط از سوی یک نهاد خاص، بلکه با ایجاد تعامل توسط همه بخشهای موثر، ایجاد میشود. انعطاف در مواجهه با بخشهای دیگر، سبب شکل گیری این سیستم میشود و در نهایت، دنیا با قدرتی نوظهور و قابل احترام رو به رو خواهد شد و ایران اسلامی در شمایلی تازه اما با ریشههای عمیق و تاریخی، زبانزد خواهد بود.
ارسال به دوستان