روایت مهندس نوید نجاتبخش مدیرعامل شرکت بهیار صنعت سپاهان

شرکت بهیار صنعت را شاید یکی از ده شرکت مهم دانشبنیان کشور باید محسوب کرد که دامنهای از تولیدات با فناوری بالا را دارد از تخت بیمارستانی تا دستگاههایتک شتابدهنده خطی و دستگاه ایکس ری و الآنهم چند سالی است ورود به ساخت هواپیما کرده است. نیاز کشور به محصولات این شرکت بالاست نمونه دستگاه شتابدهنده خطی که چند سالی برای ساخت و اینکه مسئولین حمایت کنند تلاش کردند و مجموعه معاونت علمی در این چند سال از تولیدات و فعالیتهای شرکت حمایت کرده است مخصوصاً در ایام کرونا که مجموعه کاملاً در خدمت نیازهای کف میدان بود.
شروع داستان بهیار
سال 1378 نقطه آغاز حرکتی بود که امروز به دوران بلوغ و بالندگی خود نزدیک میشود؛ تأسیس شرکتی تولیدی درزمینۀ تجهیزات پزشکی در داخل کشور. شروع داستان بهیار با تولید برانکارد حرفهای حمل بیمار رقم خورد. در آن هنگام که گزینههای مختلفی برای شروع تولید وجود داشت توجه به داشتهها، امکانهای پیش رو، آینده و طلبی که در تولید قابل تحقق و دستیابی بود، مسیر را از ساخت برانکارد رقم زد. برانکاردی که در نوع خود، در آن زمان مرسوم نبود و باید برای اثبات آن تلاشهای زیادی انجام میشد، اما میتوانست لبخند رضایت بر لبان بیمار بنشاند.
اولین قدم
پسازآن با تولید انواع تختهای الکتریکال بستری، CCU، ICU و اتاق عمل، بهیار جای خود را در میدان تولید باز کرد. بهمرور مسئله تحقیق و توسعه در شرکت جدیتر شد که تولید اولین چراغ LED اتاق عمل و اولین تخت C-ARM و... محصول آن است. حل مسئلهی واقعی و قدم گذاشتن در مسیر دانشبنیان برای بسیاری از مسائل میتواند راه باز کند و بسیاری از رشدها و اتفاقات بزرگ در بستر چنین نوع نگاهی به مسئله، همت و توکل، کسب میشود.
شروع ساخت شتابدهنده خطی
با توجه به این اصول، از حدود سال 91 در شرکت بهیار، ابر پروژه ساخت یکی از پیشرفتهترین دستگاههای پزشکی یعنی دستگاه شتابدهنده خطی (رادیوتراپی) که در درمان سرطان مورداستفاده قرار میگیرد، مطرح شد. پروژهای که با توجه با نقطهای که شرکت در آن قرار داشت که همان ساخت تجهیزات هتلینگ بیمارستانی بود و نظرات صاحب نظران در آن حوزه از همه لحاظ غیر عقلانی به نظر می رسید و در معادلات رایج، تصمیمی غیر عادی و انتحارگونه به نظر می رسید. چراکه برای مثال فارغ از نیروی متخصص مورد نیاز، فنّاوری های متعدد مورد نیاز و موانع مختلف بر سر تولید چنین دستگاهی، حتی سرمایه ی مورد نیاز برای ساخت چنین دستگاهی در قامت شرکت نبود.
جرات حرکت رو به جلو
شرکت اگر در اوایل حرکت که برانکارد میساخت، به این مسئله فکر میکرد که آیا با پول آن، می توان کاری کرد یا نه کاملاً مأیوس میشد؛ اما وقتی میداند که در چه مسیری قدم برمیدارد و همت با توکل بر خدا گره خورد، همچنین توجه به مسئلهی کمک به درمان سرطان، سبب شد سدهای ذهنی و مسئلههایی که متوهمانه امکان حرکت را میگیرد، از میان رفته و معادلاتی شکل بگیرد که ورای معادلات موجود کار را به نتیجه می رساند. حدود 5 سال ساخت آن به طول انجامید. این اتفاق جهشی مهم در مسیر رشد بهیار ایجاد کرد. در فرایند ساخت شتابدهنده مسائل علمی زیادی روی میز مهندسان بهیار قرار گرفت که حل آنها تجربه و دانشی را فراهم کرد و راهگشای اتفاقات بعدی در بهیار شد. با استفاده از دانش و فناوری به دست آمده در طول ساخت شتابدهنده، راه تولید محصولات بسیاری در این شرکت هموار شد و تجربه ای رقم زد تا شرکت بتواند در عرصه های مختلف با تکیه بر انسان هایی که در این مسیر خود را قرارداده اند و خود را ساخته اند، ورود پیدا کند.
۱۸۰ پروژه با فناوری بالا
فکر کردن به حوزههایی مثل تصفیه پساب و رشد فکری و انسانی شرکت از حدود 30 نفر به 500 نفر ازجمله نتایج تلاشهای علمی و عملی در مسیر ساخت شتابدهنده است. در همین سالها واحدهای تحقیق و توسعه درزمینۀ مکانیک، مواد، برق، پردازش تصویر، بیوتکنولوژی و ... در شرکت فعال شد و زمینه برای حضور و پیوند افراد مختلفی را رقم زد تا شرکت بتواند به برکت مسیری که در آن قدم گذاشته و نیروهایی که حیات خود را در این عرصه پیداکردهاند، قدم درراه آینده بگذارد. اکنون تولید محصولات بنیادی بسیاری در دستور کار این بخشهاست و امروزه در بهیار صنعت با بیش از 450 نفر نیروی متخصص، بیش از 80 محصول در حال تولید بوده و بیش از ۱۸۰ پروژه با فناوری بالا در حال انجام است.
فقط روی باورم ایستادم
آن روزها قیمت برانکارد توی کشورمان هفتاد هزار تومان بود. قیمتی که ما زدیم، یکمیلیون و صد هزار تومان بود. البته قیمت آمریکایی، برانکاردی که ما از روش ساخته بودیم، چندین هزار دلار بود؛ یعنی با همه قیمت بالایی که برانکارد ما داشت، بازهم یکسوم یا یکچهارم قیمت خارجیاش بود. بااینحال، هرکسی رسید، به من گفتند فروش نمیرود. من گفتم یکییکی میفرستیم توی بیمارستانها، جای خودش را باز میکند. همینطور هم شد و بهمرور از برانکارد استقبال شد. برنامهریزی خاصی نکرده بودیم. فقط روی باورم ایستادم که ما باید کار را درست انجام بدهیم. بقیهاش را خدا انجام میدهد.
اصلاً شاید برای همین توکلمآنهم بود که بعدازآن تخت، حدود بیست محصول دیگر هم تولید کردیم؛ ولی هنوز بهترین محصول ما همان تخت است. هنوز شرکت ما را به همان برانکاردش میشناسند. هم پرفروشترین محصولمان بود و هم معروفترینش.
دست خدا را در حین کار خیلی دیدم
بههرحال ما صبر نمیکنیم. خسته هم نمیشویم. چون هم به لطف و عنایت خدا اعتقادداریم، هم اطمینان داریم که به وظیفهمان عمل میکنیم. حالا بهمرور تلاشهایمآنهم دارد نتیجه میدهد.
من دست خدا را در حین کار خیلی دیدم. سال ۸۶ بود در مزایده فروش یک دستگاه شتابدهنده در مشهد شرکت کردم. البتّه دستگاه را برای مرکزی گرفته بودیم که آن مرکز پس از خرید دستگاه را از ما برنداشت. ما ماندیم و یک دستگاه شتابدهنده که پول زیادی هم بابت آن داده بودیم. ده روز به ما فرصت دادند تا دستگاه را تحویل بگیریم. انتقال و جابجایی شتابدهنده ابزار خاصّی می خواهد که ما نداشتیم. بدون ابزار هم نمیشد دستگاه را جابجا کرد. همین شد که خودمان ابزارهایش را ساختیم و به مشهد رفتیم. برای دستگاه جا نداشتیم که آن را در پارکینگ یکی از مراکز درمانی قراردادیم. پس از مدّتی هم به ما گفتند که دیگر جا برای دستگاه شما نداریم؛ و در پس آنهم داستانهای بعدی شکل گرفت.
جالب است که بعدها این دستگاه برای بچههای ما ماند و مهندسین ما آن را مهندسی معکوس کردند. خداوند عواملی را ترتیب میدهد که اتّفاقانی بیفتد. این دستگاه باید این مراحل را طی میکرد. ما حتّی میخواستیم دستگاه را تبدیل به پول بکنیم امّا واقعاً نمیشد. همه شرایط قفل بود تا این اتّفاق بیفتد.
من کارشناس تجهیزات پزشکی بودم. در بیمارستانها من سالها روی شتابدهنده کارکردم تقریباً دانش آن را پیدا کردم. توپی جلوی پا ما آمد که جای تردید نبود و باید توپ را گل میکردیم. من روزی که به بچههای خودمان گفتم میخواهیم شتابدهنده بسازیم به من میخندیدند، امّا امروز میبینیم که با کمک همان دوستان و متخصصین این حوزه، توانستیم.
تا کی میخواهیم همهچیزمان را وارد کنیم
اگر یک مسئول بلندپایه دولتی نامهای به ما بدهد آن را قاب میکنیم و به دیوار میزنیم. امّا نامههایی از طرف خدا داریم و روی طاقچهها خاک میخورد. یکی از مقامات ارشد سیستم وزارت بهداشت به من گفت وقتی شتابدهنده از شما میخریم که خودت زیر آن بخوابی. از طرفی این صحبت درست است ولی از جهت دیگری گله ما این است که یک سری مسائلی در کشور داریم و باید بدانیم که همه در یک کشتی نشستیم. ما باید یکطرف میز باشیم.
اوایل انقلاب ما پزشک هندی و پاکستانی در کشور داشتیم. روزی میگفتند که مگر میشود ایران بهراحتی پزشک تربیت کند. خب این هم برای خودش طرز نگاهی بود. امّا نگاه دیگری توسّط بچههای انقلابی پیاده شد. ما الآن در پزشکی حرف برای گفتن داریم. نهتنها چیزی کم نداریم بلکه روی لبه علم پزشکی نشستیم. این زحمت آن بچههای حزباللهی بود.
امروز تربیت متخصص هم در ایران کار سختی نیست. انجام ندادن این کار در اوایل راه میتوانست به هزار دلیل متوقف شود. مثلاً استاد نداریم یا فضا نداریم. امّا کار را ادامه دادند و امروز در جایگاه خوبی هستیم. امروز در زمانی هستیم که ما در حوزه فنّاوری این حرف را میزنیم. تا کی میخواهیم همهچیزمان را وارد کنیم. باید مردانه در میدان بایستیم. هرکسی وظیفه ای دارد. کسی مسئول میشود. خب این فرد باید همه چیزش را بگذارد. باید انقلابی وارد این موضوع شود.
ارسال به دوستان