اقتصاد مقاومتي يعني تقويت بنيه‌هاي قناعت

پرويز کرمي*


پرويز کرمي*

يکي از پسنديده‌ترين خصلت‌هاي انساني قناعت است. همه بزرگان در طول تاريخ فصل مشبعي درباب قناعت حرف زده‌اند و پيروان خود را به قانع بودن فراخوانده‌اند. قناعت مثل راستي و درستي و مهرباني در زمره ارزش‌هايي است که همه آدمها با گرايش‌هاي مختلف در مورد آن اتفاق نظر دارند و کسي نيست که از آن گريزان باشد. هيچ مکتبي چه الهي و چه انساني نيست که از راستي و درستي بد بگويد يا با قناعت مخالف باشد. قناعت جزو بديهيات عقلي است و هيچ عقل سليمي آن را نفي نمي‌کند. قناعت به جغرافياي تفکر نيز مربوط است و هر قوم و قبيله‌اي قناعت خاص خود را تبليغ و ترويج مي‌کند. ايراني‌ها جغرافيايي دارند که بي‌قناعت از پس زندگي‌شان برنمي‌آيند. تا اينجاي کار هم چيزي که اين سرزمين را سرپا نگه داشته قناعت است. با قناعت بوده که پدران کويرنشينمان به فناوري احداث قنات و نوآوري کاريز دست پيدا کرده‌اند. در ميان آفتاب و خاک، مختصر آب کويري را طوري مديريت کرده‌اند که حتي يک قطره‌اش هم هدر نرفته. ما با قناعت بوده که به قنات رسيده‌ايم. اين قنات را در فرهنگ و هنر و ادبيات و علم اين جغرافيا نيز مي‌توانيم پي‌بگيريم. عين همين کار را پيشينيان ما با مواد غذايي هم کرده‌اند. هيچ چيزي در فرهنگ ايراني بدتر و پليدتر از اين نبوده که مواد غذايي حرام شوند و دور ريخته شوند. همچنانکه قطره‌هاي آب را بايد حراست مي‌کرديم لقمه‌هاي غذا را نيز بايد حقظ مي‌کرديم که يک وقت فاسد نشوند و هدر نروند. فرمول قنات و قناعت را در معماري ايراني اسلامي و سبک زندگي منحصر به فردمان مي‌توانيم ببينيم. متاسفانه در دوره جديد بي‌دقتي کرديم و به ميزان زيادي از الگوهاي زندگي اين جغرافيا دور افتاديم. سعدي در آموزه‌هاي خود به تفصيل ما را دعوت به قناعت کرده. به زيباترين شکل ممکن فرموده «چو دخلت نيست خرج آهسته‌تر کن/ که مي‌خوانند ملاحان سرودي/ اگر باران به کوهستان نبارد/ به سالي دجله گردد خشک‌رودي». اين نصيحت سعدي را پدران و مادران ما آويزه گوش خود کردند و در خرج و دخل خود چنان دقت کردند که چيزي حرام نشود و از بين نرود. مخاطب اين نصيحت فقط مردم کوچه و بازار نيستند. حاکمان نيز در مملکت‌داري بايد مراقب باشند که يک وقت مخارج کشور از مداخلش بالاتر نرود و تعادل اقتصادي به هم نخورد. اگر براي يک بقال يا يک آموزگار يا يک پيشه‌ور زشت و بد و ناپسند است که دخلش کفاف خرجش را ندهد و بالاجبار دست جلوي بيگانه دراز کند و وام بستاند براي حکومت‌ها هم به همين ميزان بد و قبيح است بلکه بدتر و قبيح‌تر. بحث معاملات اقتصادي و مراودات بازرگاني يک چيز است بحث وامداري و وابستگي يک چيز ديگر. از آنجايي که حکومت‌ها و دولت‌ها ملت خويش را  نمايندگي مي‌کنند وامداري‌شان، وامداري يک ملت را معني مي‌دهد. براي همين است که حکومت‌ها هم بايد مراقب دارايي‌هاي خود باشند و قناعت را پيشه خود سازند. قناعت در هيچ کجا به معني سختي و مشقت و رياضت نيست. به معني بهره‌مند نشدن از مواهب دنيا هم نيست. به گواهي تاريخ اتفاقا ملت ما ملتي است که در لذت و صفا و تمتع از مواهب دنيا را بر خود نمي‌بندند و از دنيا روبرنمي‌گرداند... اين قناعت در ادبيات سياسي امروز به «مقاومت» تعبير مي‌شود و اقتصاد مقاومتي چيزي جز تقويت بنيه‌هاي قناعت نيست. مقاومت را هم بايد در کانتکس قناعت معني کنيم و آن را به حفظ و حراست از همه داشته‌ها و سرمايه‌هاي مادي و معنوي‌مان تعبير کنيم. متاسفانه ما از الگوهاي سنتي‌مان دور شده‌ايم و الگوهاي جديد را هم نتوانسته‌ايم ياد بگيريم. در اين وضعيت بينابيني مهم‌ترين اتفاقي که مي‌افتد همين است سرمايه‌هاي کشور هرز مي‌روند. سرمايه‌هاي انساني، سرمايه‌هاي معدني، فرصت‌هاي پيشرفت و توسعه، و بسياري از دارايي‌هاي کشور در اين دوري از فرهنگ قناعت/ مقاومت هبا مي‌شوند. قناعت مختص خانواده نيست اما خاستگاهش خانواده است. آدم‌ها در خانواده است که قناعت را ياد مي‌گيرند و مي‌فهمند که بايد قدر داشته‌هاي خود را بدانند. اگر در خانواده نياموزند در مراتب کلي نيز به چيزي نمي‌توانند قانع باشند. براي همين است که در اقتصاد مقاومتي مهم‌ترين اقدام همين است که الگوهاي ايراني اسلامي خانواده را اصلاح کنيم و به فرزندانمان ياد بدهيم که مراقب دارايي‌هايمان باشند. بايد بچه‌هاي مدرسه و دانشگاه بياموزند که مهم‌ترين گوهر ارزشمند اين جغرافيا قناعت است که هم عقل به آن حکم مي‌کند و هم شرع. 
بي‌مناسبت نيست اگر يادآور شوم که دو اصل از پنج اصل اقتصاد مقاومتي 1-درون‌زايي، 2-برون‌گرايي، 3-دانش‌بنيان،4-مردمي بودن، 5-عدالت‌محوري، نيز ارتباط مستقيم با قناعت دارند. 

*دبير ستاد توسعه فرهنگ علم، فناوري و اقتصاد دانش‌بنيان

تصاویر