شرکت‌های دانش‌بنیان یکی از عوامل توسعه پایدار

یادداشتی از رئوف میلان‌نورانی:

شرکتهای دانش‌بنیان یکی از عوامل توسعه پایدار در کشورها است و وقتی دولت را نیز یک شرکت یا سازمان دانش‌ بنیان تعریف کنیم اهمیت این قضیه همه مرزهای حساس قبلی را فراتر می‌برد. همه سازمان‌های دانش‌بنیان برای توسعه و بقای خود نیازمند دانشمندان و نخبگان خودهستند.

دولت نمیتواند به طور دائم با واردات، فناوری خود را توسعه دهد چرا که علاوه بر هزینه بر بودن این کار گاهی برخی موارد به لحاظ سیاسی و امنیتی فروخته نمیشوند و به شدت نیز استقلال یک کشور را تحت تاثیر قرار می‌دهد مانند اتفاقی که در صنعت هسته‌ایو دفاعی برای ما افتاد لذا دولت باید منابع انسانی نخبه و تخصصی خود را حمایت و تامین کند مخصوصا که در حوزه فناوری‌های امنیتی چون هستهای و فضایی نیاز مند متخصصین ملی و ایرانی هستیم تا باریکه‌ های نفوذ اطلاعاتی بسته شوند و از عرق ملی نخبگان در راستای کمتر کردن هزینه‌های این فناوری‌ها استفاده کنیم.

 

نخبگان و توسعه پایدار

نخبگان با توجه به تخصصها و توانایی‌های خاص خود علاوه بر اینکه منابع انسانی هر کشور و دولتی می‌باشند بلکه به عنوان دارایی‌های نامشهود با ارزش و کلیدی نیز محسوب میگردند. دارایی‌هایی که سالها در مدارس، دانشگاه‌ها و پژوهشکده‌ها بالیدهاند و رشد کرده‌اندتا در روز موعود در خدمت ملت و مملکت خود باشند. با ظهور فناوری و تجهیزات مدرن شاهد کاهش اهمیت کارهای فیزیکی بودیم و همزمان شاهد بالارقتن ارزش نیروی فکری، نیروی تخصصی و خلاق با فکر و اندیشه‌ایویژه و نوآور. این نیروی ماهر و غنی جای داراییهای مشهود قبلی مانند نیروی انسانی را گرفته و خود به عنوان دارایی نامشهود دولت سرعت چرخ فعالیتهای دولت را افزایش می‌دهد.

این سرمایه‌های نادیدنی، بسیار ذی قیمت هستند ولی بسرعت نیز می‌توانند از دسترس کشور خارج شوند و توسط سازمان‌های فرصت طلب خارجی جذب و دزدیده شوند. با توجه به تعریف مالکیت‌های فکری و دارایی‌های نا مشهود در مورد نخبگان حتما لازم است تا از این داراییها حفاظت به عمل آید که یکی از بهترین حفاظت‌ها جذب و نگهداری آنها در دستگاه‌های اجرایی است.

جهت جذب و نگهداشت نخبگان در سیستم اجرایی دولت آیین نامه مخصوصی تدوین شده که هر از چندی به روز می‌شود و نهایی‌ترین آنها مربوط به اسفند سال پیش و تیر امسال است.

با اجرای «آیین نامه جذب و نگهداشت نخبگان در دستگاه‌ های اجرایی کشور» می‌توان در علم محور کردن دولت و ایجاد مهاجرت منفی نخبگان گام مهمی برداشت.

جالب اینجاست که نخبگان عموما جویای میز و عنوان نیستند و دغدغه اصلی آنها استفاده از پتانسیل‌های ایشان در راستای اهداف کشور است به حدی که کار کردن در شرایط سخت باعث تهییج و تقویت آنها می‌شود و مسائل سخت را به عنوان مراحل یک بازی در عالم واقعی می‌ دانند و از حل آنها لذت می‌برند.

دولت دانش‌ بنیان باید پیگیر آیین نامه مذکور در راستای حفظ این دارایی‌های نامشهود خود باشد و دستگاه‌های اجرایی را ملزم به اجرای دقیق آن کند.

توجه به دو وجه « جذب و نگهداشت» نخبگان نشان از جهشی بزرگ در دستگاه‌های اجرایی و گامی بلند در دانش‌بنیان کردن دولت دارد. البته وجه نگهداشت نخبگان حتما سخت‌تر خواهد بود که با افزایش تعداد ایشان در ساختار دولت این مورد به بهترین نحو ممکن اصلاح خواهد شد.