تولد یک اختراع تا رفع نیاز صنعت کشور

روایتی از مهندس اکبر فتحی جلالی مدیرعامل شرکت دانش‌بنیان« اروم نیرو توان»

دبیرستان در درس ریاضی خیلی قوی بودم. بر همین اساس به سمت کنکور ریاضی سوق پیدا کردم. در انتخاب رشته بورسیه وزارت نیرو در رشته برق قدرت شدم. بعد از دانشگاه در سال 1377 استخدام وزارت نیرو شدم. بعد از مدتی علاوه بر کار در وزارت نیرو کار آزادی هم در شهر ارومیه مرتبط با رشته برق شروع کردم. بیشتر کارهای سیم‌کشی ساختمان انجام می‌دادم. کارمان خیلی خوب گرفته بود و بر این اساس سیم‌کشی گمرک ارومیه را هم به ما دادند. در این پروژه سروی ترانس‌هایشان را هم به ما واگذار کردند. در حین بررسی ترانس‌ها متوجه شدیم که بانک‌های خازنی‌اش منجر شده است. اجازه گرفتیم تا بانک خازنی آنها را باز کنم. همزمان در شرکت مرغ طیور غرب هم پروژه داشتم. بانک خازنی آنها هم زیاد منفجر می‌شد. اجازه گرفتم تا بانک خازنی آنها را هم باز کنم. کم‌کم با ترکیبات و اجزای بانک خازن آشنا شدم.
 
همزمان یکی از دوستانم تعدادی آداپتور کاهنده برق برای فروش وارد کشور کرده بود. چند تا از او گرفتم و بررسی کردم. حجم این‌ها خیلی کوچکتر از نمونه‌های صنعتی بود. با همان ترکیب تک‌فاز سه تا از این‌ها را به هم وصل کردیم و تبدیل شد به سه فاز. اتفاق جالبی افتاد. عملکرد سیستم تک‌فازی که ساخته بودیم بالاتر از سه فاز صنعتی بود. جرقه‌ای شد تا پی‌اش را بگیرم. 289 تا مقاله در رابطه با این موضوع مطالعه کردم. یکی از اتاق‌های خانه را تبدیل به کارگاه و آزمایشگاه کرده بودم. خازن‌ها روغنی دارند که بسیار بد بود است. بعد از مدتی که کار کردم بوی بد روغن موجب شد تا گوشه حیاط برای خودم کارگاهی بسازم. علت‌های خرابی خازن‌ها را بررسی کردم. خوشبختانه هر کدام به دلیل خاصی منفجر شده بود. یکی به خاطر ذوب شدن فیلم، یکی داغ شدن روغن، دیگری ذوب شدن نگهدارنده فیلم و ... . برای بهینه سازی علل مختلف خرابی، دنبال راهی بودم. در مورد فیلم، دو شرکت در داخل کشور سازنده فیلم هستند. به آنها مراجعه کردم و سفارش فیلم خاصی را دادم تا برایم بسازند. دو نوع خازن داریم: خشک و روغنی. هر دوتا راطراحی کرده و ساختیم. وقتی تست کردم متوجه شدم عملکرد خازن‌های خشک بهتر از روغنی است. از اسفند سال 1389 به طور جدی شروع به تولید بانک خازنی ابداعی خودم کردم. اوایل اعتماد نمی‌کردند. برای همین به طور امانی و رایگان در چند تا از مرغداری‌های ارومیه نصب کردم. نتیجه به حدی خوب بود که چند مرغداری و شرکت دیگر هم سفارش دادند.
 
عملکرد بهتر خازن‌ها باعث شد تا به سمت ارگان‌ها و شرکت‌های دیگر برویم. اما عدم اعتماد اولیه و کمبود سرمایه در گردش خیلی مشکل برایم ایجاد می‌کرد. برای مثال یکی از خازن‌ها را در بیمارستان آذربایجان نصب کردم که بعد از هشت ماه پولم را دادند. برای ماندن در بازار با سرمایه در گردش جور می‌کردم. مجبور شدم تا خانه و ماشینم را بفروشم. کم‌کم هر چه داشتم را فروختم. این شرایط باعث بروز مشکلات خانوادگی برایم شد. همسرم دیگر نمی‌توانست با این شرایط زندگی کند. حق هم داشت. پدر زنم این بار از من حمایت کرد و شغل‌اش را که در حوزه تولید و فروش داروهای دامپزشکی بود، رها کرد و با من همراه شد.
 
تعداد درخواست کننده‌ها زیاد شد. مهرماه 91 مجبور شدم تا طلاهای همسرم و فرش خانه‌ام را که ابریشم خالص بود را هم بفروشم تا به عنوان افزایش سرمایه به شرکت تزریق کنم. خدمات برگشت پول فروش خیلی دیر بود. طول عمر خازن‌های موجود در بازار حدود یک ونیم سال بود. خازن‌های ما چون خرابی نداشت همینطور تولید کرده و می‌فروختیم. سال 92 بیشترین تولید را تجربه کردیم. گذشت و سال 1395 با آب و فاضلاب شیراز ارتباط پیدا کرم. به طور امانی چند دستگاه خازن را در شیراز نصب کردیم. تا سال 96 مشکلی برای خازن‌های ما پیش نیامد. در شیراز 3 موتور 650 کیلووات داشتند. اولی و دومی که وارد مدار می‌شد ترانش نمی‌کشید. سومی هم اصلا فرصت نمیکشید وارد مدار شود. روز تست خازن‌های ما مدیر کل آب و فاضلاب استان فارس هم آمده بود. خازن‌ها را نصب کردم. موتور اول را که روشن کردم دومی را هم همزمان استارت کردم. مشکلی پیش نیامد. گفتم سومی را هم روشن کنید. گفتند امکان ندارد، ترانس می‌سوزد. گفتم نگران نباشید. سومی را که روشن کردن بهت زده شدند. مشکلی پیش نیامد. مدیر قول داد اگر همینطور بدون ایراد کار کند شما را به شبکه آب و فاضلاب کشور وصل خواهم کرد. اردیبهشت 96 کنفرانس بین‌المللی آب و فاضلاب در شیراز برگزار شد. مدیر آب و فاضلاب فارس 20 دقیقه برای ارائه من زمان گرفت. محصول را که ارائه دادم به قدری برایشان جالب بود که خودشان یه ربع دیگر فرصت دادند در مورد خازن‌هایمان برایشان توضیح دهم. بعد از آن جلسه هفت منطقه از آب و فاضلاب کشور سفارش خرید دادند.
 
سال 1396 خازن‌هایمان را ثبت اختراع کردیم. بعد از ثبت اختراع، سیستم اداری را تقویت کردیم. پروانه بهره‌برداری، جواز تاسیس، استانداردهای وزارت نیرو و ... را گرفتیم. بعد از اینکه به عنوان یک شرکت رسمی شناخته شدیم تصمیم گرفتیم وارد صنایع سنگین سیمان و فولاد شویم. برای اولین بار به شرکت درپاد تبریز مراجعه کردیم. خازن‌ها را نصب کردیم. فردایش تماس گرفتند که خازن‌تان منفجر شد. بعد از 5 سال این اولین مورد ترکیدگی خازن ما بود. متوجه شدیم که باید تغییراتی را در خازن‌هایمان ایجاد کنیم. سه خازن را یکی کردیم دیدیم جواب داد. دو شرکت رهشاد الکتریک و رسا خازن تنها تولیدکننده فیلم خازن در کشور هستند. سفارش دادیم تا به جای سه فیلم، یک فیلم مجزا برایمان بسازند. ضخامت فیلممان را دو برابر کردیم. خازن‌های مخصوص صنایع سنگین را اینگونه طراحی کرده و ساختیم. دوباره در درپاد صنعت تبریز نصب کردیم. بعد از 6 ماه دوباره بررسی کردیم. کوچک‌ترین ضربه‌ای به خازن‌ها وارد نشده بود. بعد از آن به شرکت‌های سیمانی ورود کردیم استقبال بی‌نظیر بود. بعد از آن وارد صنعت فولاد شمالغرب شدیم. اسقبال خوبی در این صنایع هم پیدا کردیم.
 
 اواخر سال 97 وارد کشور آذربایجان شدیم. اولین محصول را به سیمان نرم باکو دادیم. این پروژه باعث شد تا در عرض 3 سال بالای 120 خازن به آذربایجان بفروشیم. چند شرکت در آذربایجان متوجه شدیم که سیستم‌شان نامتقارن است. همه جای دنیا سیستم متقارن است. آمدیم و اولین خازن‌های نا متقارن را در دنیا طراحی کرده و ساختیم. آن را ثبت اختراع کردیم و آنجا نصب کردیم. در ایران هم یک شرکت فولاد در نطنز اصفهان بود که سیستم آنها هم نا متقارن بود. مشکل آنها را هم حل کردیم. سال 98 در نمایشگاهی در اربیل عراق شرکت کردیم. آنجا هم استقبال بی‌نظیری از ما شد.
 
ورود به فولاد مبارکه خیلی سخت بود. در دفاع از محصولمان با 7 دکتری برق و 4 مهندس برق بحث کردیم و بالاخره توانستیم توانایی خازن‌هایمان را برایشان ثابت کنیم. روز نصب مدیر فنی فولاد مبارکه هم آمد تا خازن‌های ما را تست کنند. عملکرد خیلی خوبی از خودمان در فولاد به جا گذاشتیم که باعث پیشرفت کاری ما شد.